2013-12-18، 07:48
تقدیم به دوست عزیزم سهراب و هر کسی که دلش شکستست.... مارتین لوتر کینگ ، بنیانگذار کلیسای پروتستان ، با مشکلات و خطرهای بیشماری مواجه بود . روزی همسر او متوجه شد که مارتین سخت افسرده و دلنگ است .او زنی باهوش بود و به تقدیر الهی معتقد، لباس سیاه پوشید و نزد همسرش رفت ، مارتین پرسید چرا سیاه پوشیده ای ؟ همسرش پاسخ داد : نمیدانی که او مرده است . مارتین پرسید کی مرده است ؟ همسرش گفت :خدا . مارتین با تعجب گفت : چطور میتوانی چنین چیزی را بگوئی ؟ چطور ممکن است خدا بمیرد؟ همسرش پاسخ داد : پس دلیل این همه دلتنگی چیست ؟
مارتین بیدرنگ به خود آمد و گفت : بله ، غمگین بودن ، کاری شیطانی است .
مارتین بیدرنگ به خود آمد و گفت : بله ، غمگین بودن ، کاری شیطانی است .
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست