2013-11-23، 07:41
"حقیقت" 25 مهر
«همه چیزهایی که بدان واقف هستیم در معرض تغییر هستند، به خصوص چیزهایی که درباره
حقیقت میدانیم.»
کتاب پایه
v
بسیاری از ما تصور میکردیم میتوانیم "حقیقت" را شناسایی کنیم. معتقد بودیم حقیقت چیزی معین و تغییرناپذیر است که به آسانی و بیتردید قادر به درک آن هستیم. اما حقیقت واقعی این بود که اگر مستقیماً با حقیقت روبرو شویم، اغلب نمیتوانیم آن را درک کنیم. بیماری ما همه چیز را در زندگی ما تحت تأثیر قرار داد، به خصوص درک حقیقت. در واقع، چیزهایی که درباره حقیقت "میدانستیم"، تقریباً ما را از بین برد. قبل از اینکه بتوانیم حقیقت را شناسایی کنیم، باید وفاداری خود نسبت به اعتیاد را کنار میگذاشتیم و به نیرویی برتر یعنی منبع همه چیزهای خوب و واقعی اعتماد میکردیم.
همان طور که ایمان ما به نیرویی برتر افزایش یافته، حقیقت هم تغییر کرده است. از آنجا که قدمها را انجام دادهایم، کل زندگی ما از طریق نیروی التیامبخش اصول بهبودی شروع به تغییر کرده است. برای اینکه راه را برای این تغییر باز بگذاریم، مجبور بودهایم از تمسک به حقیقتی تغییرناپذیر و ثابت دست برداریم.
هر بار که با حقیقت روبرو میشویم، این حقیقت خالصتر و سادهتر میشود. درست همان طور که قدمها هر روز بر زندگی ما تأثیر میگذارند—البته اگر به آنها اجازه دهیم—شناخت ما از حقیقت نیز میتواند هر روز با رشد ما تغییر کند.
v
فقط برای امروز: چشمها و قلب خود را به روی تغییراتی که قدمها به وجود آوردهاند، میگشایم. امروز از طریق روشنبینی میتوانم حقیقت را در زندگی خود درک کنم.
«همه چیزهایی که بدان واقف هستیم در معرض تغییر هستند، به خصوص چیزهایی که درباره
حقیقت میدانیم.»
کتاب پایه
v
بسیاری از ما تصور میکردیم میتوانیم "حقیقت" را شناسایی کنیم. معتقد بودیم حقیقت چیزی معین و تغییرناپذیر است که به آسانی و بیتردید قادر به درک آن هستیم. اما حقیقت واقعی این بود که اگر مستقیماً با حقیقت روبرو شویم، اغلب نمیتوانیم آن را درک کنیم. بیماری ما همه چیز را در زندگی ما تحت تأثیر قرار داد، به خصوص درک حقیقت. در واقع، چیزهایی که درباره حقیقت "میدانستیم"، تقریباً ما را از بین برد. قبل از اینکه بتوانیم حقیقت را شناسایی کنیم، باید وفاداری خود نسبت به اعتیاد را کنار میگذاشتیم و به نیرویی برتر یعنی منبع همه چیزهای خوب و واقعی اعتماد میکردیم.
همان طور که ایمان ما به نیرویی برتر افزایش یافته، حقیقت هم تغییر کرده است. از آنجا که قدمها را انجام دادهایم، کل زندگی ما از طریق نیروی التیامبخش اصول بهبودی شروع به تغییر کرده است. برای اینکه راه را برای این تغییر باز بگذاریم، مجبور بودهایم از تمسک به حقیقتی تغییرناپذیر و ثابت دست برداریم.
هر بار که با حقیقت روبرو میشویم، این حقیقت خالصتر و سادهتر میشود. درست همان طور که قدمها هر روز بر زندگی ما تأثیر میگذارند—البته اگر به آنها اجازه دهیم—شناخت ما از حقیقت نیز میتواند هر روز با رشد ما تغییر کند.
v
فقط برای امروز: چشمها و قلب خود را به روی تغییراتی که قدمها به وجود آوردهاند، میگشایم. امروز از طریق روشنبینی میتوانم حقیقت را در زندگی خود درک کنم.