2021-06-08، 01:55
- وقتی که فکری به سرم میزند ایا فوری و بدون درنظر گرفتن پیامدها یش به ان فکر عمل میکنم ؟ به چه صورت رفتارهای من از روی اجبار است؟
قسمت اول :جواب به این سوال برای من نسبی است یعنی در بعضی جاها بدون در نظر گرفتن عواقب یک کار و صرفا بواسطه دو عامل ترس یا لذت طلبی اقدام به انجام عملی میکنم . این موضوع مخصوصا در دورانی که اعتیادم فعال بود به وفور یافت می شد . مثلا وقتی برای مصرف مواد وسوسه می شدم بدون در نظر گرفتن شرایط در محیط هایی پا می گذاشتم که ممکن بود کارم به دادگاه و نیروی انتظامی کشیده شود . یا مثلا در محل کارم در اطاقم از روی اجبار مواد مصرف میکردم در حالیکه ممکن بود این موضوع به قیمت اخراج از محل کار برایم مبدل شود . اما از زمانی که روند متوقف سازی بیماریم را شروع کردم و مخصوصا در فرایند کارکرد قدمها قرار گرفتم هر روز بیشتر با این نقص خود یعنی خودمحوری اشنا می شوم و سعی میکنم با مشورت گرفتن از راهنمایم یا فرد متخصص در آن زمینه از رفتار افراطی اجتناب کنم
قسمت دوم - عموما رفتار اجباری پیامد استفاده افراطی از نقایص اخلاقی می باشد . من وقتی در چنگال بیماری خود اسیر می شوم و بیماریم فعال می گردد ناخوداگاه به رفتارهای افراطی و از روی اجبار روی می اورم . در آن شرایط ترس هایم فعال شد و مرا به سمتی سوق می دهد که از روی اجبار دست به اعمالی بزنم که عموما نتیجه سالها استفاده از فرهنگ اعتیادی در من و یا بواسطه تجربیات تلخ گذشته ام می باشد . ترس از بخطر افتادن امنیت مالی دارم اولین چیزی که به ذهنم می رسد دزدی است و اگر این وسوسه را اقرار نکنم پیامدش عمل کردن و دزدی از هر کسی می شود . ترس از دست دادن امنیت اجتماعی دارم از روی اجبار و برای دفاع از خود دست به تخریب دیگران یا بدگویی از آنها می زنم . ترس از قضاوت شدن دارم دست به کنترل کردن دیگران می زنم اما از وقتی در برنامه آمده ام یاد گرفته ام که برای اینکه در چرخه اجبار به مصرف گیر نکنم از اصول ساده ای چون پذیرش , اقرا و تسلیم و مشورت استفاده کنم . چرخه خود مشغولی یعنی رنجش ؛ ترس و عصبانیت عامل بروز رفتارهای افراطی و اجباری در معتادان است.
قسمت اول :جواب به این سوال برای من نسبی است یعنی در بعضی جاها بدون در نظر گرفتن عواقب یک کار و صرفا بواسطه دو عامل ترس یا لذت طلبی اقدام به انجام عملی میکنم . این موضوع مخصوصا در دورانی که اعتیادم فعال بود به وفور یافت می شد . مثلا وقتی برای مصرف مواد وسوسه می شدم بدون در نظر گرفتن شرایط در محیط هایی پا می گذاشتم که ممکن بود کارم به دادگاه و نیروی انتظامی کشیده شود . یا مثلا در محل کارم در اطاقم از روی اجبار مواد مصرف میکردم در حالیکه ممکن بود این موضوع به قیمت اخراج از محل کار برایم مبدل شود . اما از زمانی که روند متوقف سازی بیماریم را شروع کردم و مخصوصا در فرایند کارکرد قدمها قرار گرفتم هر روز بیشتر با این نقص خود یعنی خودمحوری اشنا می شوم و سعی میکنم با مشورت گرفتن از راهنمایم یا فرد متخصص در آن زمینه از رفتار افراطی اجتناب کنم
قسمت دوم - عموما رفتار اجباری پیامد استفاده افراطی از نقایص اخلاقی می باشد . من وقتی در چنگال بیماری خود اسیر می شوم و بیماریم فعال می گردد ناخوداگاه به رفتارهای افراطی و از روی اجبار روی می اورم . در آن شرایط ترس هایم فعال شد و مرا به سمتی سوق می دهد که از روی اجبار دست به اعمالی بزنم که عموما نتیجه سالها استفاده از فرهنگ اعتیادی در من و یا بواسطه تجربیات تلخ گذشته ام می باشد . ترس از بخطر افتادن امنیت مالی دارم اولین چیزی که به ذهنم می رسد دزدی است و اگر این وسوسه را اقرار نکنم پیامدش عمل کردن و دزدی از هر کسی می شود . ترس از دست دادن امنیت اجتماعی دارم از روی اجبار و برای دفاع از خود دست به تخریب دیگران یا بدگویی از آنها می زنم . ترس از قضاوت شدن دارم دست به کنترل کردن دیگران می زنم اما از وقتی در برنامه آمده ام یاد گرفته ام که برای اینکه در چرخه اجبار به مصرف گیر نکنم از اصول ساده ای چون پذیرش , اقرا و تسلیم و مشورت استفاده کنم . چرخه خود مشغولی یعنی رنجش ؛ ترس و عصبانیت عامل بروز رفتارهای افراطی و اجباری در معتادان است.