2014-12-01، 01:20
اره عصبی میشدم و حوصله هیچ کسی نداشتم انگار چیز خیلی مهمی از دست داده بودم دست به هرکاری میزدم که بتوانم سیگار تهیه بکنم از دیگران درخواست سیگار میکردم پول خورد های خانه را میبردم چندبار صندوق صدقات خانه بردم خیلی وقت ها قرض گرفتم چون اگه نمیکشیدم با همه دعوا میشد تشنج و درگیری تو خانه و حتی دوست داشتم بیرون از خانه درگیری و دعوا راه بیندازم که همیشه خداوند ازم مراقبت کرد.