2013-12-04، 06:48
قاصدک بهاری من!
در غربت سرگردانی عشق ،دستهای خبیث کدام دیو رانده از درگاه اهورا
به بالهایت گرفت که این سان
درهم شکسته و بریده بریده است!
قامت چشمهایم در صبحگاه آرزوها،
نیازی به شستن زیر باران خاطره ها ندارد!چونکه
همه شب
زیر ناودان برگهای آلاله
غسل تعمید کرده اند!
غروب غم انگیز این پاییز هر روز بیشتر از دیروز
کلبه گرم و مهتابی مرا
خیس باران غمهایت می کند!
قاصدک زیبا و پر شوق من!
به خدا قسم یک روز بهار تو خواهد رسید
وتو همراه باد
بر بلندای آسمانها
راحت و آسوده از همه پلشتیهای مرداب
به دامن ابرها خواهی پرید!!
در غربت سرگردانی عشق ،دستهای خبیث کدام دیو رانده از درگاه اهورا
به بالهایت گرفت که این سان
درهم شکسته و بریده بریده است!
قامت چشمهایم در صبحگاه آرزوها،
نیازی به شستن زیر باران خاطره ها ندارد!چونکه
همه شب
زیر ناودان برگهای آلاله
غسل تعمید کرده اند!
غروب غم انگیز این پاییز هر روز بیشتر از دیروز
کلبه گرم و مهتابی مرا
خیس باران غمهایت می کند!
قاصدک زیبا و پر شوق من!
به خدا قسم یک روز بهار تو خواهد رسید
وتو همراه باد
بر بلندای آسمانها
راحت و آسوده از همه پلشتیهای مرداب
به دامن ابرها خواهی پرید!!