2015-05-10، 12:44
وقتی می بینم که با کنترل کردن خودم را فراموش می شم و آنقدر مراقب هستم که نیازها و احساسات خودم رو از دست میدم و در این هنگام هست که مدام احساس قربانی بودن و در پی اون احساس رنجش و خشم می کنم با نادیده گرفتن خودم و تمرکز روی دیگران و عزیزم اجازه نمی دهم که خودم را ببینم و نیازهام رو درک کنم در این زمان هست که می بینم چقدر اختیار زندگی ام از دستم خارج شده یعنی الان متوجه میشم ، چرا که قبل ورود به انجمن هنوز به عجز واقعی نرسیده بودم و فقط می دیدم که هر روز لحظه ها سخت تر می شن و شرایط غیرقابل تحمل تر ، اما حالا که تو برنامه هستم امید جای یاس و پذیرش جایگزین مبارزه و جنگ ویران کننده شده جنگی که با خودم بود و همیشه شکست همراه اش بود. خوشحالم که زندگی ام را به دستان نیروی برترم سپرده ام و امیدوار هستم
