در قدم اول یعنی من عاجزم و ناتوان در قدم دوم فروتنی یعنی من جواب همه چیزو نمیدونم در قدم سوم یعنی من کارگردان نیستم. در قدم چهارم فروتنی یعنی قبول نقش خودم در اتفاقات و در پنج یعنی من نه به اون خوبی که فکر میکردم هستم نه به اون بدی که فکر میکردم.در قدم شش فروتنی یعنی من نه از دیگران بالاترم نه پایینتر و در هفت یعنی من همینی که هستم خوبم اما کامل نیستم.در هشت و نه یعنی قبول نقش خودم در خسارتها و اینکه مغبون شدن خودمو نادیده بگیرم و ببینم من چه خسارتایی به بقیه زدم نه اینکه بقیه چه خسارتایی به من زدن.در قدم 10 فروتنی یعنی اینکه بپذیرم من در مورد افکار و احساساتم و اعمالم چقدر مثل طوفان زندگی بقیرو داغون کردم و چقدر نیاز به انضباط دارم .در قدم 11 فروتنی یعنی سکوت کنم و گوش بدم و کمتر حرف بزنم و در 12 یعنی اینکه من نیاز دارم به تازه وارد نه اون به من.
تمام ارسالهایم تجربه گذشته ام است و دیدم نسبت به بهبودی تغییر کرده است و اینها نیست