انجمن بانیان بهبودی
پادشاه و نجار - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن داستان نویسی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=249)
+--- انجمن: داستانهایی در باره خداوند(نیروی برتر) (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=252)
+--- موضوع: پادشاه و نجار (/showthread.php?tid=6860)



پادشاه و نجار - mehdiast - 2015-05-03

* روزی روزگاری پادشاهی از دست نجاری عصبانی شد، به او دستور دادکه تابوتی برای خودت بساز چون دستور داده ام فردا اعدامت کنند و جنازه ات را در آن تابوت بگذارند. 

نجار شب نتوانست به خوابد ، همسرش دلیل نخوابیدن را از نجار سئوال کرد و او ماجرا را برایش تعریف کرد سپس همسر نجار گفت خواست خدا مهم است یا حکم پادشاه . 
نجار با شنیدن این کلام آرامش در دلش ایجاد گردید و چشمانش سنگین شد و به خواب رفت صبح با شنیدن صدای پای سربازان هراسان از خواب بلند شد .
چهره اش دگرگون شده بود و با دست لرزان درب را باز کرد و دستش را جلو برد که سربازان به او دستبند بزنند، ناباورانه از سربازان شنید که گفتند پادشاه دیشب مرده و از تو می خواهیم که تابوتی برایش به سازی درچهره نجار برقی زد و نگاهی به همسرش انداخت، 
همسرش گفت یادت باشد همیشه خداوندی هست که درهای گشایش اش بر روی امیدواران و درد مندان باز است اگر آنرا باور کنیم . 
همین ...