اخطار‌های زیر رخ داد:
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/inc/class_error.php 157 errorHandler->error
[PHP] errorHandler->error_callback
/inc/plugins/mybbirckeditor.php 1044 preg_replace
/inc/class_plugins.php 142 mybbirckeditor_parser
/inc/class_parser.php 244 pluginSystem->run_hooks
/printthread.php 203 postParser->parse_message
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
File Line Function
/inc/class_error.php 157 errorHandler->error
[PHP] errorHandler->error_callback
/inc/plugins/mybbirckeditor.php 1044 preg_replace
/inc/class_plugins.php 142 mybbirckeditor_parser
/inc/class_parser.php 244 pluginSystem->run_hooks
/printthread.php 203 postParser->parse_message



انجمن بانیان بهبودی
3- آيا مي‌دانيد مهم‌ترين انگيزه‌ي شما براي ادامه دادن به کارگیری و رعایت اصول اين قدم - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن سرطانی ها (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=425)
+--- انجمن: سه قدم برای شفای بیماری سرطان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=426)
+---- انجمن: قدم سوم سرطانی ها (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=429)
+---- موضوع: 3- آيا مي‌دانيد مهم‌ترين انگيزه‌ي شما براي ادامه دادن به کارگیری و رعایت اصول اين قدم (/showthread.php?tid=3499)



3- آيا مي‌دانيد مهم‌ترين انگيزه‌ي شما براي ادامه دادن به کارگیری و رعایت اصول اين قدم - mehdiast - 2014-01-03

3- آيا مي‌دانيد مهم‌ترين انگيزه‌ي شما براي ادامه دادن به کارگیری و رعایت اصول اين قدم‌ها چيست؟



RE: 3- آيا مي‌دانيد مهم‌ترين انگيزه‌ي شما براي ادامه دادن به کارگیری و رعایت اصول اين قدم - شاپور الف - 2014-12-26

انگیزه من زنده ماندن و پیدا کردن سکون و آرامش بود و متوجه شدم که باید این راه را تا انتها ادامه دهم. آرامش و احساس مسرتی که با آمدن به برنامه و کارکرد تا اینجای قدمها باعث شد که اعتمادبه نفس خاصی پیدا کنم. من چهل و پنج سال درگیری ذهنی و خودمشغولی مغزی داشتم، خیلی آرام شده بود. امیدواری زیادی پیدا کرده بودم و خصوصاً کسانی را که در گروه سرطانیهای تحت مداوای پزشکان دیده بودم، همگی به رحمت حق رفته بودند و در بینشان فقط من زنده مانده و سرحال بودم. این اتفاقات برای من که فقط یکماه دیگر به تمام کردن زندگیم وقت مانده بود، یک معجزه واقعی بود. من الگوی کسانی شدم که باورود به جلسات و کارکردن این اصول و قدمها با گرفتن روحیه توانستند وقفه ای در مرگشان پیش بیاورند...