اخطارهای زیر رخ داد: | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
|
![]() |
17. آيا بخاطر دارید شما دست به جه اعمالي زدهايد كه شكست خورديد ولي باز آنرا تكرار كر - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: انجمن سرطانی ها (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=425) +--- انجمن: سه قدم برای شفای بیماری سرطان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=426) +---- انجمن: قدم دوم سرطانی ها (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=428) +---- موضوع: 17. آيا بخاطر دارید شما دست به جه اعمالي زدهايد كه شكست خورديد ولي باز آنرا تكرار كر (/showthread.php?tid=3466) |
17. آيا بخاطر دارید شما دست به جه اعمالي زدهايد كه شكست خورديد ولي باز آنرا تكرار كر - mehdiast - 2014-01-03 17. آيا بخاطر دارید شما دست به جه اعمالي زدهايد كه شكست خورديد ولي باز آنرا تكرار كرديد؟ به امید موفقیت چه كارهايي بود؟
RE: 17. آيا بخاطر دارید شما دست به جه اعمالي زدهايد كه شكست خورديد ولي باز آنرا تكرار كر - شاپور الف - 2014-12-26 دیوانگی یعنی تکرار کارهای اشتباه و نتیجه گیرهای مورد نظر و دلخواه و درست. منهم در این وادی گرفتار بودم، من میخواستم با یک تغارماست آب دریا را دوغ درست کنم. یا وقتی خیار پوست میکنم از درونش موز بیرون بیاید. من خلاف میکردم و انتظار داشتم مال و جانم خیر و برکت داشته باشد. من فکر میکردم میتوانم سرخدا کلاه بگذارم. با کمک کردن و حمایت از افراد و یا خانواده های بی سرپرست و جمعیتهای خیریه خاک روی گندهایی که میزدم میریختم. من با قمار و دزدی و ناصادقی پول مردم را از چنگشان خارج میکردم و مقداری به نیازمندان میدادم و باخودم میگفتم من هم مانند رابین هوود هستم از داراها میدزدم به ندارها میدهم. درکارهایی که باید درست و امین باشم با ناصادقی عمل میکردم و چندین بار هم لو رفتم و در نهایت مشتریهایی که به زحمت بدست آورده بودم را با این اعمال نادرست از دست میدادم و شاکی بودم که چرا اینها دیگر سراغی از من نمیگیرند. من در گذشته درست همین کارها را انجام میدادم و بعداز مدتی که خیالم آسوده میشد دوباره دست به این کارها می زدم... |