اخطارهای زیر رخ داد: | |||||||||||||||||||||
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
|
![]() |
یازدهم فروردین - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: انجمن عادتی ها (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=360) +--- انجمن: نشریات عادتی ها (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=361) +---- انجمن: روز به روز 365 روز (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=512) +----- انجمن: فروردین (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=513) +----- موضوع: یازدهم فروردین (/showthread.php?tid=3324) |
یازدهم فروردین - mehdiast - 2014-01-01 امروز وقتی دستان دوستانم را هنگام خواندن دعای آرامش میفشارم، احساس انرژی و شیرینی دارم. دیگر تنها و منزوی نیستم. به جایی و اصولی معنوی احساس تعلق میکنم. برایم تجربهی زیبایی است. در صورتی که قبلاً من هرگز به کسی و جایی تعلق نداشتم. نفرت از خود و دیگران باعث شده بود که سالها از گردونهی زندگی خارج شوم. بلاتکلیفی و سرگردانی و احساس بیارزشی باعث میشد، که وابسته به کسی و یا چیزی شوم، گاهی با افرادی از قبیل دکتر یا مهندس یا اشخاص پولدار میگشتم، گاهی به موقعیت اقتصادی، شهرت و یا مقامی وابسته میشدم تا شاید در کنار آنها ارزشی پیدا کنم. احساس دردناک بیارزشی چیزی نیست که از آن به سادگی رها شد، هیچ راهحل علمی و دارویی برای بیماریام پیدا نمیشد. در چنین وضعیتی به پدر و مادرم دشنام میدادم، که چرا من را به خاطر یک لحظه لذت به دنیا آوردهاند. راستی نقش من در خلقت و دنیا چیست؟ در چنین درگیریهای فکری فقط صدای خواندن دعای دوستان مرا آرام میکند. خداوندا: آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم، شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که میتوانم و دانشی که تفاوت آن....
به صدای مهربانی گوش بده، آرام باش! |