ترکم کنی می میرم - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: سرگرمی و شنیدنی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=268) +--- انجمن: دنیای اس ام اس (پیامک) SMS (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=269) +---- انجمن: غمگین (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=275) +---- موضوع: ترکم کنی می میرم (/showthread.php?tid=2266) صفحهها:
1
2
|
ترکم کنی می میرم - sadaf - 2013-11-27 میمیرم … یه دختر و پسر که زمانی همدیگرو با تمام وجود دوست داشتن بعد از پایان ملاقاتشون با هم سوار یه ماشین شدن و آروم کنار هم نشستن … دختر میخواست چیزی رو به پسر بگه ولی روش نمیشد ! پسر هم کاغذی رو آماده کرده بود که چیزی رو که نمیتونست به دختر بگه توش نوشته بود ؛ پسر وقتی دید داره به مقصد نزدیک میشه کاغذ رو به دختر داد ، دختر هم از این فرصت استفاده کرد و حرفشو به پسر گفت که شاید بعد از پایان حرفش پسر از ماشین پیاده بشه و دیگه اونو نبینه … دختر قبل از این که نامه ی پسرو بخونه به اون گفت که دیگه از اون خسته شده ، دیگه عشقش رو نسبت به اون از دست داده و الان پسری پیدا شده که بهتر از اونه … پسر در حالی که بغض تو گلوش بود و اشک توی چشماش جمع شده بود با ناراحتی از ماشین پیاده شد که در همین حال ماشینی به پسر زد و پسر درجا مرد … دختر که با تمام وجود در حال گریه بود یاد کاغذی افتاد که پسر بهش داده بود ، وقتی کاغذ رو باز کرد پسر نوشته بود : “اگه یه روز ترکم کنی میمیرم …” RE: ترکم کنی می میرم - NASIB - 2013-11-28 دلت را هنـــگــامــي غــم مـي گيــرد کـه نــگــاهــت بــه دستـــانِ گـــره خــــورده ي دو آدم ، خيـــره مـــي مـــاند! RE: ترکم کنی می میرم - sadaf - 2013-11-30 . یک شب خیال چشم تودیدیم به خواب ز آن شب دگر، به چشم ندیدیم خواب را . . . . . . گفتمش: زیباترین لبخند چیست؟ گفت: لبخندی که عشق سربلند وقت مردن بر لب مردان نشاند . . . وه چه خوب آمدی صفا کردی چه عجب شد که یاد ما کردی؟ بیوفایی مگر چه عیبی داشت که پشیمان شدی وفا کردی؟ * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * بی وفایی کن وفایت میکنند با وفا باشی خیانت میکنند مهربانی گر چه آیینه ی خوشیست مهربان باشی رهایت میکنند . . . * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * مگر غیر از وفا از من چه سر زد که دل را بی وفا خواندی و رفتی مگرغیراز نگاهت به چشمانم که درزد که از ناز چشم خود ازدل گرفتی RE: ترکم کنی می میرم - sadaf - 2013-12-08 خنده ام میگیرد وقتی پس از مدت ها بی خبری بی آنکه سراغی از این دل آواره بگیری میگویی : دلم برایت تنگ است یا مرا به بازی گرفته ای یا معنی واژه هایت را خوب نمیدانی دلتنگی ارزانی خودت . . . RE: ترکم کنی می میرم - رقیه - 2013-12-10 شعرغمگین
گفتمش همدم شبهایم کو؟ تاری از زلف سیاهش را داد گفتمش بی تو چه می باید کرد؟ عکس رخساره ی ماهش را داد وقت رفتن همه را می بوسید به من از دور نگاهش را داد یادگاری به همه داد و به من انتظار سر راهش را داد RE: ترکم کنی می میرم - NASIB - 2014-05-05 تا کنون دریایی را دیده ای که به اندازه ی ته استکانی شده باشد؟ دل من تا این حد برای تو تنگ است ای عزیزم RE: ترکم کنی می میرم - sadaf - 2014-05-07 بگذار بمیرم بــگــذار كــه در حــسـرت ديـدار بـمـيـــرم در حـسـرت ديــدار تــو بــگـذار بـميرم دشــوار بـــود مـــردن و روي تــو نــديــدن بـگـذار بـه دلـخـواه تـو دشـوار بـمـيرم ... بـگـذار كـه چـون نـاله مـرغان شبـاهـنگ در وحــشـت و انـدوه شـب تـار بميرم بـگذار كـه چون شمـع كـنم پيكر خود آب در بـستـر اشـك افـتـم و نـاچار بميرم بـگـذار چـو خـورشيـد گـدازنـده مـس فام در دامـن شـب بـا تـن تـب دار بـميرم بــگــذار شــوم ســايــه ايـــوان بــلــنــدت سـويت خــزم و گـوشـه ديــوار بميرم ميميرم از اين درد كه جان دگرم نيست تـا از غـــم عـشق تـو دگـربـار بميرم تــا بـودهام اي دوسـت وفــادار تــو بــودم بــگـذار بـدان گــونـه وفــادار بــمـيـرم / سیمین بهبهانی RE: ترکم کنی می میرم - NASIB - 2014-05-07 بگذار كه از درد تو بيمار بميرم از آتش دل سوزم و تبدار بميرم ...بر گردنم آن زلف سيه حلقه كن ای سرو در پای تو خواهم به سر دار بميرم بگذر نفسی از بر بالينم و بگذار از تاب و تب لحظه ی ديدار بميرم چون سايه ات ای گل ز سرم رفت عجب نيست از جور خس و سرزنش خار بميرم سهل است ز تير نگهت مردنم اما ترسم نزنی بر دل و دشوار بميرم مستم كن ازآن لعل می آلوده كه حيف است می باشد و من پيش تو هشيار بميرم تا چند ز بی مهريت ای مادر ايام يك بار شوم زاده و صد بار بميرم اغيار پی زندگی از مرگ گريزان من زنده كه در رهگذر يار بميرم ای پرده نشين پرده ز رخ بفكن و برخيز مگذار كه در پرده ی پندار بميرم گر ديدن رخسار تو ای ماه گناه است بگذار نگه كرده گنهكار بميرم تا چند صبا در پی عمرم بدوانی بگذر ز من خسته و بگذار بميرم علیرضا صبای تبریزی RE: ترکم کنی می میرم - sadaf - 2014-05-13 امروز معلم عشقم گفت دو خط موازی هیچوقت بهم نمیرسن مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند … گفتم من که خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم ؟؟؟ لبخند تلخی زد و گفت شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته شده باشد !!! RE: ترکم کنی می میرم - sadaf - 2014-05-31 همچون روز روشن بر من هویداست که در مسیر زندگی ات روانه خواهی شد و شاید هیچگاه من در خاطرت نمانم و من بی شک هر جا باشم نشانی از تو دارم که با تو بودن را برایم زنده می کند تو می روی و من با لبخند بدرقه ات می کنم من می مانم و کوله باری از احساس تنهایی می مانم باز هم مثل همیشه اما می دانم در تنهایی هم با من هستی |