اخطارهای زیر رخ داد: | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
|
![]() |
فعل های ماضی - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: سرگرمی و شنیدنی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=268) +--- انجمن: دنیای اس ام اس (پیامک) SMS (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=269) +---- انجمن: عاشقانه (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=270) +---- موضوع: فعل های ماضی (/showthread.php?tid=2074) |
فعل های ماضی - mehrnaz - 2013-11-23 از تو که حرف می زنم، همه ی فعل هایم ماضی اند حتی ماضی بعید،ماضی خیلی خیلی بعید کمی نزدیک تر بنشین دلم برای یک حال ساده تنگ شده است RE: فعل های ماضی - sadaf - 2013-11-23 حوا! بیا سیب را سر جایش بگذاریم جبرییل را بکشیم عزراییل را شکنجه دهیم بهشت را ویرانه کنیم شاید به زمین رانده نشویم و میان جهنم رها شویم این روزها تاوان گناه سیب بسیار سنگین است و من بیشتر از همیشه خسته بیا سیب را سر جایش بگذاریم RE: فعل های ماضی - NASIB - 2013-11-24 ا من حرف بزن....!! من از نگاهت،تمام ناگفته هایت را میفهمم! از اشک هایت ، تمام نت های غمگین دلت را میخوانم ..!! گاهی سرت را روی شانه هایم بگذار ...!! و آرام کنار گوشم زمزمه کن : منم مثل تو خسته ام از وارونه های این روزگار ...!! از تمام روزهای ابری این سرزمین......!! آن وقت بی بهانه شانه هایم مال تو.......! صدای نمناک و بارانیت مال من........!!! RE: فعل های ماضی - رقیه - 2013-11-29 من و باران ، من و دریا ، من و تو
من و شببو ، من و فردا ، من و تو دوباره عاشقی را میسراییم من و مجنون ، من و لیلا ، من و تو ![]() ![]() RE: فعل های ماضی - sadaf - 2013-12-01 نمي دانم چه حسي هست اين عاشقي؟ وقتي مي نشينم ، وقتي راه مي روم ، وقتي مي خوابم دوستت دارم وقتي صدايي مي ايد دوستت دارم ، وقتي سکوت است دوستت دارم چه مي کني با من که چنين راحت هميشگي شده اي ؟ —————————————- هيچ چيز سخت تر از انتظار نيست ، آن هم انتظار لحظه اي که يک آشنا صدايت کند و به تو بفهماند که دوستت دارد اما هر چقدر که انتظار هم سخت باشد به آن لحظه زيبا مي ارزد ، پس انتظار مي کشم تا آن لحظه زيبا نصيبم شود . —————————————- توي زندگي بعضي چيز ها بزرگ ، بعضي چيز ها کوچک ، بعضي چيز ها ساده و بعضي چيز ها مهم هستند: بزرگ مثل عشق کوچک مثل غم ساده مثل من مهم مثل تو … RE: فعل های ماضی - abbas - 2013-12-02 «پاکشیدن مشکل است از خاک دامنگیر عشق// هرکه را چون سرو اینجا پای در گل ماند، ماند»
صائب تبریزی RE: فعل های ماضی - abbas - 2013-12-02 می دونى 721 یعنى چه؟ یعنی بین 7 آسمان و 2 دنیا، 1 را دوست دارم، اونم تویى.
RE: فعل های ماضی - sadaf - 2014-05-13 نمایشگاه زده ام بیا و تماشا کن تمام روزهای نبودنت را آه کشیده ام و با حسرت قاب گرفته ام . . . |