انجمن بانیان بهبودی
مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - نسخه‌ی قابل چاپ

+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن شعر و ادبیات (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=148)
+--- انجمن: دوبیتی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=149)
+--- موضوع: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) (/showthread.php?tid=5744)

صفحه‌ها: 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11


RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - mohammad - 2014-05-14



واعظان کاین جلو در محراب منبر می کنند
چون به خلوت می روند آن کار دیگر می کنند



RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - هادی - 2014-05-14

دل میرود زه دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا


RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - mohammad - 2014-05-15



ای دل اندر بند زلفش از پریشانی منال ........مرغ زیرک چون به دام افتد تحمل می بایدش



RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - سارا - 2014-06-03

شمعیم و دلی مشعله‌افروز و دگر هیچ
شب تا به سحر گریه‌ی جانسوز و دگر هیچ
افسانه بود معنی دیدار، که دادند
در پرده یکی وعده‌ی مرموز و دگر هیچ
خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات
مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ
زین قوم چه خواهی؟ که بهین پیشه‌ورانش
گهواره‌تراش‌اند و کفن‌دوز و دگر هیچ
زین مدرسه هرگز مطلب علم که اینجاست
لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ
خواهد بدل عمر، بهار از همه گیتی
دیدار رخ یار دل‌افروز و دگر هیچ



مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - رسول - 2014-06-03

چراغی کهنه ام، وقت است خاموشم کنی، کم کم
من آن افسانه ام باید فراموشم کنی، کم کم



RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - mohammad - 2014-06-03

ما ز غفلت رهزنان را کاروان پنداشتیم .
موج ریگ خشک را آب روان پنداشتیم
شهپر پرواز ما خواهد کف افسوس شد
کز غلط بینی قفس را آشیان پنداشتیم
تا ورق برگشت، محضرها به خون ما نوشت
چون قلم آن را که با خود یکزبان پنداشتیم



مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - رسول - 2014-06-07

من آن مجنون صحرا گرد تنها در بیابانم
که حتی در بیابانها به دنبال تو می گردم



RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - mohammad - 2014-06-07

من اگر رندم و قلّاشم، اگر درویشم
هر چه ام، عاشق رخسار تو کافر کیشم
دست کوتاه از آن زلف درازت نکشم
گر زند عقرب جرّاره، هزاران نیشم
خواهمت تا که شبی تنگ در آغوش کشم
چه غمم گر خطری صبح درآید پیشم
دشت، آراسته از لاله رخان، دوش به دوش
من بیچاره گرفتار خیال خویشم
دل ز عشق رخت ای دوست، کجا برگیرم
برود عمر عزیز ار به سر تشویشم
من، همان شاطر عشقم که به تو شرط کنم
گر کشم دست ز دامان تو، نادرویشم .
....ر



RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - sadaf - 2014-06-14

ما و مجنون همسفر بودیم در دشت جنون او به مقصد ها رسید و ما هنوز آواره ایم


RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - Arghavan - 2014-06-29

مردان عشق را به هياهو چه حاجت است ...
.. .. .. رندان روزگار خموشي گزيده اند...