اخطارهای زیر رخ داد: | ||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||||
Warning [2] preg_replace(): The /e modifier is no longer supported, use preg_replace_callback instead - Line: 1044 - File: inc/plugins/mybbirckeditor.php PHP 7.4.33 (Linux)
|
![]() |
فقط من و خدااا - نسخهی قابل چاپ +- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir) +-- انجمن: انجمن داستان نویسی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=249) +--- انجمن: عرفان (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=250) +--- موضوع: فقط من و خدااا (/showthread.php?tid=6456) صفحهها:
1
2
|
RE: فقط من و خدااا - Atlas - 2015-02-24 دلگیر مــباش.تو با تمام مهربانی هایتــ زیبـاتریــن معصـوم دنیایــی .مــن خــدایی را می شناســم که ابر رحمتش به زمین و زمان باریده اما یکی سپاسش می گوید و هزاران نفـر کفر چرا می پنداری بهتـر از خـــدا تو را قدردانی می کننــد؟ پــس نـرنج از ناسپاسی شان و برای شادیشان بکوش.با مهربانی، روحـت آرام می گیرد.تو با مهـرت بال و پر می گیــری خوبـی دلیل جاودانی تـو خواهد بـــود
RE: فقط من و خدااا - Atlas - 2015-02-24 ![]() RE: فقط من و خدااا - Atlas - 2015-02-24 خدايا!
هنگامي كه ثروتم دادي،خوشبختي ام را نگير.هنگامي كه توانايي ام دادي، عقلم را نگير.هنگامي که مقامم دادي، تواضعم را نگير.هنگامی كه تواضعم دادي عزتم را نگير.هنگامی که قدرتم دادي، عفوم را نگير.هنگامي كه تندرستيم دادي، ايمانم را نگير.وهنگامی كه فراموشت كردم، فراموشم نكن!! RE: فقط من و خدااا - Atlas - 2015-02-24 هر که از چیزی بترسد از آن می گریزد
اما هر که از خدا بترسد به او پناه می برد… RE: فقط من و خدااا - Atlas - 2015-02-24 ![]() نگاه به هر موجودی که نگه می اندازم .فتبارک الله احسن الخالقین بر لبان نقش می بندد. معبود من قشنگی راآفریدی ؟یاقشنگ افریدی ؟ نمی دانم .زیبای زیبایان . ظریف ترین نقوشت با تدبیر ،نگاره شده تدبیر ت حکمت است وجکمتت تدبیر . مرا رها نکن.رهایی من سرگردانی من است. لبخند خداوند را در هر موجود زیبا می بینم. فتبارک الله احسن الخالقین… RE: فقط من و خدااا - Atlas - 2015-02-24 ![]() RE: فقط من و خدااا - Atlas - 2015-02-24 ![]() ازشخصی پرسیدند: روزها و شب هایت چگونه می گذرد؟ با ناراحتی جواب داد: چه بگویم!امروز از گرسنگی مجبور شدم کوزه ی سفالی کهیادگار سیصد ساله ی اجدادم بود بفروشم و نانی تهیه کنم..! گفت: خداوند روزی ات را سیصد سال پیش کنار گذاشته و تو اینگونه ناشکری می کنی؟ RE: فقط من و خدااا - Atlas - 2015-02-24 هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق عشق آن دلی گرفت که تحت رضای توست |