+- انجمن بانیان بهبودی (http://forum.banianbehboodi.ir)
+-- انجمن: انجمن شعر و ادبیات (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=148)
+--- انجمن: دوبیتی (http://forum.banianbehboodi.ir/forumdisplay.php?fid=149)
+--- موضوع: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) (/showthread.php?tid=5744)
RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - mohammad - 2014-08-31
دیری ست که ما معتکف دیر مغانیم................ رندیم و خراباتی و فارغ ز جهانیم...
RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - Arghavan - 2014-08-31
ميخانه اگر ساقي صاحب نظري داشت .....
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^ ميخواري و مستي ره و رسم دگري داشت ....
پيمانه نمي داد به پيمان شكنان باز ....
^^^^^^^^^^^^^^^^^ ساقي اگر از حالت مجلس خبري داشت .....
RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - mehdiast - 2014-08-31
....
تو وقتی که با من قدم می زنی
چرا عشق من حرف کم می زنی
و با حرفهای دو پهلوی خود
تلنگر به پشت دلم می زنی
من از چشم هایم غزل می چکد
تو خود را به آن کوچه خم می زنی
تو ای ساز ناساز چپ کوک من
به هنگامه ی زیر بم می زنی
که شیرین ترین لحظه های مرا
به وقت سکوتت بهم می زنی
.....
.....
RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - mohammad - 2014-08-31
يكدسته منفعت جو ، با مشتي اهرمن خو .............با هم قرار دادند ، بر بي قراري ما
RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - Arghavan - 2014-09-01
اي دل ز زمانه رسم احسان مطلب ....
.................................... وز گردش دوران ، سر و سامان مطلب ....
درمان طلبي درد تو افزون گردد ....
................................. با درد بساز و هيچ درمان مطلب .....
"ب"
RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - سارا - 2014-09-01
با گل به مثل چو خار می‌باید بود........ با دشمن، دوست‌وار می‌باید بود
خواهی که سخن ز پرده بیرون نرود ........... در پرده روزگار می‌باید بود
سعدی
RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - shakiba - 2014-09-01
دل و دين و عقل و هوشم همه را بر آب داديز کدام باده ساقي بمن خراب دادي
چه دل و چه دين و ايمان همه گشت رخنه رخنهمژه هاي شوخ خود را چه بغمزه آب دادي
دل عالمي ز جا شد چه نقاب برگشوديدو جهان بهم برآمد چه بزلف تاب دادي
در خرمي گشودي چه جمال خود نموديره درد و غم ببستي چه شراب ناب دادي
ز دو چشم نيم مستت مي ناب عاشقان راز لب و جوي جبينت شکر و گلاب دادي
همه کس نصيب خود را برد از زکوة حسنتبمن فقير و مسکين غم بي حساب دادي
همه سر خوش از وصالت من حسرت و خيالتهمه را شراب دادي و مرا سراب دادي
ز لب شکر فروشت دل (فيض) خواست کامينه اجابتي نمودي نه مرا جواب دادي
RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - mohammad - 2014-09-01
یارب این شمع دلفروز ز کاشانه کیست ....جان ما سوخت بپرسید که جانانه کیست
حالیا خانه برانداز دل دین من است .........تا در آغوش که می خسبد و همخانه کیست
RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - mohammad - 2014-09-13
تا منزل آدمی سرای دنیاست
کارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست
خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی که نکوست، از بهارش پیداست
شیخ بهاییکارش همه جرم و کار حق، لطف و عطاست
خوش باش که آن سرا چنین خواهد بود
سالی که نکوست، از بهارش پیداست
RE: مشاعره ( با حرف آخر شعرم , شعر بنویس ..............) - NASIB - 2014-09-24
تبه کردم جوانی تا کنم خوش زندگانی را چه سود از زندگانی چون تبه کردم جوانی را